بنام خدا
این اولین قصه من است که کامل نوشتم و به صورت یک کتاب صفحه بندی کردم. این داستان را سال 94 برای شرکت در مسابقه مدرسمون نوشتم و در 10 شماره بصورت دیجیتال چاپ کردم. یک نسخه را به مدرسه دادم که هنوز تا الان خبری ازش نیست. یک نسخه را به معلمم خانم سهرابی هدیه کردم. یک نسخه را هم به کتابخانه کلاسیمان در کلاس دوم هدیه کردم.
(اون نسخه ی اخر به باد فنا رفت البته)
درباره این سایت